هوش هیجانی با نامهای هوش عاطفی، هوش احساسی و EQ نیز شناخته میشود و مهارتی است که به افراد کمک میکنند احساسات و هیجانات خود و دیگران را بشناسند و در موقعیتهای حساس، بهترین رفتار را داشته باشند. هوشهیجانی از طریق تأثیرگذاری بر روابط بین افراد، بهبود تصمیمگیری، ارتقای رهبری و مدیریت اثربخش تیمها به پیشرفت سازمان کمک میکند.
در ادامه به بررسی ۵ مولفه اصلی هوش هیجانی در سازمان ها می پردازیم. تا پایان این مقاله با ما در راهبر بازار همراه باشید.
۱. همدلی؛ یکی از اصلیترین مولفه های هوش هیجانی
همدلی به توانایی تشخیص و درک احساسات خود و دیگران اشاره دارد مدیرانی که مهارتهای هوشهیجانی را بلدند، همیشه گوش شنوا دارند و در دسترس هستند.
۲. مهارتهای اجتماعی و ارتباط موثر به دنبال هوش هیجانی بالا
توانایی برقرار کردن ارتباط موثر با دیگران، باعث ایجاد روابط وفادارانه و معنادار در محیطهای کاری خواهد شد. علاوهبر این، مدیرانی با توانایی بالا در برقراری رابطه اجتماعی، نفوذ متقاعدکنندهتری بین کارکنان خود خواهند داشت.
۳. خودآگاهی؛ شناخت احساسات خود و کنترل آنها
خودآگاهی باعث میشود رهبران تصمیمات احساسی نگیرند و در مواقع بحران، با کنترل احساسات خود بهترین راهحل را انتخاب کنند. هرچقدر تصمیمات بهتری بگیرید، بیشتر موردپذیرش دیگران واقع میشوید و درنهایت، اعتمادبهنفس بیشتری پیدا خواهید کرد.
۴. خود مدیریتی؛ یکی از مهارتهای هوش هیجانی برای کنترل عواطف
رهبران موفق بهخوبی احساسات منفی خود را تنظیم و آن را بهشیوهای موثر به احساسات یا اقدامات مثبت تبدیل میکنند. افرادی که مهارتهای هوشهیجانی دارند، بهسرعت و بدون آشفتگی با تغییرات در محیط کار یا زندگی تطبیق پیدا میکنند و از شرایط جدید بهترین بهره را میبرند.
۵. خودانگیختگی؛ یکی از ضروریترین مولفه های هوش هیجانی برای پیشرفت
خودانگیختگی به توانایی تعیین اهداف معنادار و تلاش برای دستیابی به آنها اشاره دارد. افرادی که انگیزه درونی بالایی دارند، مثبتاندیش هستند و با این ویژگی، روحیه دیگران را نیز بالا میبرند. همیشه این نکته را در ذهن داشته باشید که یک سازمان و کارکنان آن پیشرفت نمیکنند، مگر اینکه مدیر آن مجموعه انگیزه درونی برای پیشرفت داشته باشد.