زمان مطالعه: ۲ دقیقه
شکی نیست که امروزه، ایجاد یک برند متمایز مهمتر از همیشه است. شناخت برند – ظرفیت مصرف کنندگان برای شناسایی و مرتبط کردن یک برند با محصولات یا خدمات آن – یکی از اجزای مهم بازاریابی موثر است. برخلاف نظرسنجیهای معمولی که پاسخهای آگاهانه را جمعآوری میکنند، بازاریابی عصبی ضمیر ناخودآگاه را بررسی میکند، جایی که انگیزههای واقعی اغلب در آن قرار دارند. وقتی نوبت به شناخت برند میرسد، نشانههای جزئی مانند رنگها، شکلها و صداها میتوانند ارتباطات عمیقی را ایجاد کنند که مصرف کنندگان ممکن است از آن بیاطلاع باشند. این ارتباطات که به مرور زمان در نتیجه تجربیات و فعالیتهای بازاریابی شکل میگیرد، تاثیر بسزایی در تصمیمات خرید دارد. برای بررسی و آشنایی با بازاریابی عصبی تا پایان این مقاله با ما در راهبر بازار همراه باشید.
به تصویر کشیدن واکنش عاطفی با استفاده از بازاریابی عصبی
احساسات در شکل دادن به شناخت برند مهم هستند. محققان میتوانند با استفاده از بازاریابی عصبی، پاسخهای احساسی به محرکهای برند را با دقت شگفت انگیزی ردیابی کنند. احساساتی مانند هیجان، غافلگیری و حتی ناامیدی را میتوان هنگام قرار گرفتن در معرض عناصر برند با استفاده از تجزیه و تحلیل حالت چهره تعیین کرد.
تجربه چند حسی برند
برندها بیش از جنبههای زیبایی شناختی هستند. آنها یک تجربه چندحسی هستند که تمام حواس ما را درگیر میکند. بازاریابی عصبی با بررسی اینکه چگونه ورودیهای حسی مختلف بخشهای مختلف مغز را فعال میکنند، وارد این عرصه میشود. هر سیگنال حسی، از خش خش بسته بندی تا عطر یک محصول، به روش منحصر به فرد خود به شناسایی برند کمک میکند.تجربهای شبیه به ASMR (Autonomous Sensory Meridian Response) را در نظر بگیرید که با باز کردن بسته بندی محصول اپل به دست میآید – صدای واضح باز کردن بسته بندی، لذت لمسی از کندن لایههای محافظ. به گفته نورومارکتینگ، این تجربه چندوجهی مراکز پاداش مغز را تحریک میکند و در نتیجه به پیوند لذت و هیجان با برند منجر میشود.
” بازاریابی عصبی ضمیر ناخودآگاه را میکاود، پاسخهای احساسی را ترسیم میکند، تجربیات حسی را تفسیر میکند و با فراتر رفتن از نظرسنجیها و پرسشنامههای معمول، پیچیدگی رفتار مشتری را روشن میکند. همانطور که سازمانها به دنبال ارتباط عمیقتری با مخاطبان خود هستند، بینشهای بازاریابی عصبی دریچهای به عملکرد درونی روان مصرفکننده میدهد – پنجرهای که کلید ایجاد آگاهی طولانیمدت و تاثیرگذار از برند را در خود دارد. “