برای سالها، سلامت برابر تنها در حیطه مسئولیت ارائهدهندگان خدمات درمانی تلقی میشد. اما تحقیقات «آکادمی ملی پزشکی آمریکا» نشان میدهد که تنها ۱۰ تا ۲۰ درصد از نتایج سلامت افراد به دسترسی به خدمات درمانی مربوط میشود؛ و بیش از ۸۰ درصد آن تحت تأثیر عواملی چون تغذیه مناسب، امنیت مالی، مسکن پایدار و روابط اجتماعی قرار دارد.
یعنی تقریباً همه صنایع در شکلدهی به سلامت مصرفکننده نقش دارند. برندها بر جنبههایی از زندگی روزمره اثر میگذارند که بر انرژی، تابآوری و حتی تصویر ذهنی افراد از خودشان تأثیر دارد.
یک برند غذایی که محصولات سالم و در دسترس تولید میکند، در بهبود سلامت جوامع نقش دارد.حتی شرکتهای ساختمانی که بر ساخت مسکن ایمن و مقرونبهصرفه تمرکز دارند، تأثیر مستقیمی بر سلامت جسمی و روانی دارند.
نگاه به مصرفکننده از زاویه سلامت، نه اقدامی نمادین، بلکه ضرورت بقا برای برندهاست. برندی که سلامت مصرفکننده را نادیده بگیرد، تنها فروش خود را از دست نمیدهد، بلکه اعتماد و وفاداری مخاطب را هم به خطر میاندازد. به همین دلیل دایسون (Dyson) وارد بازار دستگاههای تصفیه هوا شده، هتلهای هیلتون (Hilton) مفهوم تندرستی را در خدمات اقامتی گنجاندهاند، و حتی مکدونالد (McDonald’s) نیز به سمت گزینههای سالمتر در منوی خود حرکت کرده است. در ادامه با ما در راهبر بازار همراه باشید.
مقابله با گسست اجتماعی: برندها چگونه میتوانند با بحران تنهایی روبرو شوند
در ایران، بسیاری از افراد بهویژه در شهرهای بزرگ، با احساس تنهایی و انزوای اجتماعی دستوپنجه نرم میکنند. تغییر سبک زندگی، گسترش شهرنشینی، کاهش ارتباطات سنتی و افزایش وابستگی به فضای مجازی باعث شده که بسیاری از افراد — حتی در میان جمع — احساس تنهایی کنند. این وضعیت تنها یک مسئله فردی یا روانی نیست، بلکه پیامدهای جسمی و اجتماعی گستردهای دارد و سلامت عمومی را به چالش میکشد.
در چنین شرایطی، برندها میتوانند نقش فعالی در تقویت پیوندهای اجتماعی ایفا کنند. چه از طریق ایجاد فضاهای اشتراکی برای تعامل انسانی، چه از راه طراحی تجربههایی که مردم را دور هم جمع میکند، یا حتی از طریق محصولاتی که به شکلگیری حس تعلق کمک میکنند؛ برندها میتوانند نقطه اتصال دوباره افراد به یکدیگر باشند.
Lululemon با برگزاری کلاسهای یوگا و رویدادهای گروهی، فضایی برای تجربه جمعی و ترویج آرامش روانی ایجاد میکند.Patagonia از طریق کارگاههای محیطزیستی و فعالیتهای داوطلبانه، افراد را حول ارزشهای مشترک گرد هم میآورد،Apple با برنامههای Today at Apple، در فروشگاههای خود میزبان کلاسهایی رایگان مانند عکاسی، موسیقی و کدنویسی است؛ برنامههایی که نه تنها مهارت میسازند، بلکه حس تعلق و گفتوگو را تقویت میکنند.
این برندها نشان دادهاند که پاسخ به تنهایی لزوماً از جنس درمان یا مشاوره نیست؛ گاهی یک تجربه مشترک، یک فضای امن یا حتی یک نماد ساده، میتواند انسانها را به یکدیگر نزدیکتر کند.
ساخت بازاری فراگیر با محوریت سلامت
حمایت از سلامت مصرفکننده، نیازمند تغییر تمرکز برندها از جذابیتهای کوتاهمدت محصول به اثرات بلندمدت است. شرکتی که عینکهای ارزانقیمت ارائه میدهد، تنها دید را بهبود نمیبخشد؛ بلکه به کودکان کمک میکند بهتر یاد بگیرند و بزرگسالان بهرهورتر کار کنند. تامز (TOMS) با هر جفت کفشی که فروخت، یک جفت به کودکی نیازمند اهدا کرد و به ۵۰ میلیون جفت در ۷۰ کشور رسید. بعدها TOMS Eyewear نیز همین مدل را پیاده کرد و برای هر عینک، عینک تجویزی، مراقبت پزشکی یا جراحی نجاتبخش بینایی فراهم نمود.
شناخت این پیوندها کلید حفظ ارتباط با بازار است؛ بازاری که سلامت روانی و جسمی در آن اولویت دارد. شکافهای سلامت، مانع از مشارکت کامل افراد در بازار میشود. وقتی برندها به این مسائل پاسخ میدهند، زمینهای برای بازاری فراگیرتر فراهم میکنند.
سلامت برابر در قلب استراتژی برندها
برابری سلامت یعنی اینکه همه افراد به ابزارها و منابع لازم برای داشتن کیفیت زندگی مطلوب دسترسی داشته باشند. برای برندها، این موضوع فراتر از مسیر خرید است؛ آنها باید جایگاه مصرفکنندگان را در مسیر سلامتیشان نیز درک کنند.
تشویق به زندگی سالم میتواند از خود محصول فراتر رود و شامل پیامرسانی هدفمند، تجربههای تعاملی حضوری یا دیجیتال، و تقویت جوامع شود. چه در زمینه سلامت روان، چه در حمایت از نیازهای متنوع سلامت یا ترویج پایداری، همراستایی با برابری سلامت به برندها این امکان را میدهد که روابط عمیقتر و معنادارتری با مخاطب بسازند.
در دنیایی که سبک زندگی سالم به یک اولویت تبدیل شده، برندها فرصتی کمنظیر برای بازتعریف هدف خود دارند. پرسش این نیست که آیا برند شما باید به سلامت مصرفکننده فکر کند یا نه؛ بلکه این است که میخواهید چگونه در این گفتوگو حضور داشته باشید؟
