در سالهای اخیر، رشد هوش مصنوعی (AI) صنایع متعددی را متحول کرده است و بازاریابی یکی از مهمترین آنها بوده است. در میان این پیشرفتها، فناوری دیپ فیک (Deep Fake) به عنوان ابزاری قدرتمند ظاهر شده که قادر به ایجاد محتوای بسیار واقعی و متقاعدکننده است. در این مقاله، به بررسی نقش تبلیغات دیپ فیک در تحقیقات بازاریابی میپردازیم. در ادامه با ما در راهبر بازار همراه باشید.
فناوری دیپ فیک چیست؟
فناوری دیپ فیک از الگوریتمهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی (Machine Learning) برای ایجاد محتوای دیجیتال فوق واقعی استفاده میکند. با دستکاری ویدئو، صدا و تصاویر، دیپ فیکها میتوانند به شکلی قانعکننده، ظاهر، صدا و حتی اقدامات افراد را تغییر دهند. دیپ فیکها در ابتدا برای سرگرمی و تولید محتوا توسعه یافتند، اما از آن زمان تاکنون در زمینههای مختلفی از جمله بازاریابی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
سیر تکامل تبلیغات: از تبلیغات سنتی تا دیپ فیک
تبلیغات در طول دههها به طرز چشمگیری تکامل یافته است، از تبلیغات چاپی سنتی تا کمپینهای دیجیتال. مرحله بعدی در این تکامل، تبلیغات دیپ فیک است. برخلاف تبلیغات سنتی که به بازیگران واقعی و فیلمبرداریهای ضبطشده متکی است، تبلیغات دیپ فیک میتواند هر شخصیتی یا سناریویی را به صورت دیجیتالی بازآفرینی کند و انعطافپذیری بیسابقهای در ایجاد محتوا ارائه دهند.
تبلیغات دیپ فیک در تحقیقات بازاریابی
بخشی از خدمات تحقیقات بازاریابی شامل آزمایش مفاهیم مختلف تبلیغاتی قبل از راه اندازی یک کمپین در مقیاس کامل است. فناوری دیپ فیک میتواند این فرایند را با ایجاد سریع نسخههای مختلف یک تبلیغ که شامل افراد مختلف، محیطها یا پیامهای متفاوت میشود، تسهیل کند. این تنوعپذیری امکان تست A/B با دقت بالاتر را فراهم میکند و منجر به تصمیمگیریهای بهتر درباره نسخهای میشود که بیشترین بازخورد را از مخاطب هدف دریافت میکند.
مثال: یک برند لوازم آرایشی ممکن است از فناوری دیپ فیک برای ایجاد تبلیغی که شامل چندین اینفلوئنسر مختلف است استفاده کند که هر کدام محصول یکسانی را تبلیغ میکنند. با تحلیل میزان تعامل و نرخ تبدیل بین نسخههای مختلف، برند میتواند تعیین کند که کدام اینفلوئنسر در افزایش فروش مؤثرتر است.
شخصیسازی و هدفگذاری (Targeting)
یکی از امیدبخشترین کاربردهای تبلیغات دیپ فیک، بازاریابی شخصیسازیشده است. دیپ فیکها میتوانند تبلیغاتی را ایجاد کنند که به طور خاص به هر مصرفکننده بر اساس ترجیحات، رفتارها و ویژگیهای جمعیتی او پاسخ دهد. این سطح از شخصیسازی میتواند به طور قابلتوجهی اثربخشی کمپینهای بازاریابی را افزایش دهد.
برای مثال، در سال ۲۰۲۳، کوکاکولا یک نوشیدنی با نسخه محدود به نام Coca-Cola® Y3000 Zero Sugar را معرفی کرد که با کمک هوش مصنوعی ساخته شدهبود. این کمپین از طرفداران دعوت کرد تا با ترکیب دیدگاههای خود با بینش هوش مصنوعی، آینده نوشابه کوکا کولا را در سال ۳۰۰۰ تصورکنند. این تجربه نه تنها پتانسیل نوآوری مبتنی بر هوش مصنوعی را نشان داد، بلکه نشان داد که چگونه فناوری میتواند با شخصیسازی و تجسم ظاهر و طعم یک محصول در سال ۳۰۰۰، ارتباطات عمیقتری بین برند و مصرفکننده ایجاد کند.